امین باقی زاده؛ مژگان مقدری؛ غلامرضا بخشی خانیکی
چکیده
کلپوره (Teucrium polium L.) گیاهیست علفی، پایا و پرشاخه که در نواحی مختلف اروپا و خاورمیانه ازجمله ایران بهصورت وحشی میروید. برای بررسی تنوع ژنتیکی ژرمپلاسم این گیاه در استان کرمان، ابتدا با استفاده از روش CTAB استخراج DNA از 15 نمونه جمعآوری شده انجام شد. از 15 آغازگر RAPD برای انجام PCR استفاده شد. دادههای بدست آمده حاصل از الکتروفورز ...
بیشتر
کلپوره (Teucrium polium L.) گیاهیست علفی، پایا و پرشاخه که در نواحی مختلف اروپا و خاورمیانه ازجمله ایران بهصورت وحشی میروید. برای بررسی تنوع ژنتیکی ژرمپلاسم این گیاه در استان کرمان، ابتدا با استفاده از روش CTAB استخراج DNA از 15 نمونه جمعآوری شده انجام شد. از 15 آغازگر RAPD برای انجام PCR استفاده شد. دادههای بدست آمده حاصل از الکتروفورز توسط نرمافزار NTSYS با ضریب تشابه دایس و بهروش UPGMA آنالیز شدند. سپس بهمنظور بررسی تنوع فیتوشیمیایی ژرمپلاسم کلپوره از 7 ژنوتیپ از بین نمونههای جمعآوری شده با استفاده از روش تقطیر با آب توسط دستگاه کلونجر اسانسگیری بعمل آمد و با استفاده از دستگاه GC/MS تجزیه و شناسایی اسانس انجام شد. بر روی دادههای حاصل از نتایج GC/MS توسط نرمافزار SPSS تجزیه خوشهای انجام و دندروگرام مربوطه رسم گردید. پس از انجام الکتروفورز محصولات حاصل از PCR پرایمرهای RAPD، 182 باند ایجاد شد که در محدوده 230 تا 2300 جفت باز قرار داشتند که از این تعداد، 169 باند (93%) چند شکلی نشان دادند. میزان تشابه ژنتیکی نمونهها بین 0.37 تا 0.72 بود. براساس نتایج تجزیه خوشهای دادههای مولکولی، نمونههای جمعآوری شده در چهار گروه قرار گرفتند. مواد موجود در اسانس ژنوتیپهای کوهبنان، باغین، شهر بابک، عنبرآباد، راور و کرمان 100% شناسایی شد. در دندروگرام حاصل از تجزیه خوشهای دادههای فیتوشیمیایی، نمونههای مورد نظر در سه گروه طبقهبندی شدند.
طیبه مظفریدهشیری؛ فاطمه سفیدکن؛ فاطمه عسکری؛ غلامرضا بخشیخانیکی
چکیده
گونه Pimpinella aurea DC. یکی از فراوانترین گونههای چند ساله جنس Pimpinella در ایران است و پراکندگی جغرافیایی آن در شمالغرب، غرب، مرکز، شمالشرق و جنوبشرق ایران میباشد. این گونه معطر و دارای اسانس بوده که اسانس آن دارای اثر ضدمیکروبی است. در این تحقیق، بهمنظور ارزیابی کمّیت و کیفیت اسانس بذر گیاه P. aurea و همچنین مطالعه اثر احتمالی اندازه ...
بیشتر
گونه Pimpinella aurea DC. یکی از فراوانترین گونههای چند ساله جنس Pimpinella در ایران است و پراکندگی جغرافیایی آن در شمالغرب، غرب، مرکز، شمالشرق و جنوبشرق ایران میباشد. این گونه معطر و دارای اسانس بوده که اسانس آن دارای اثر ضدمیکروبی است. در این تحقیق، بهمنظور ارزیابی کمّیت و کیفیت اسانس بذر گیاه P. aurea و همچنین مطالعه اثر احتمالی اندازه بذر بر میزان اسانس، بذرهای گیاه در سال 1389 از سه رویشگاه در استان تهران (توچال، وردآورد و لواسانات) جمعآوری شد و پس از خشککردن در سایه، ابتدا با استفاده از الکهایی با مش 20، 25 و 30 از هم جدا شدند. از هر کدام از نمونهها بهصورت جداگانه به روش تقطیر با آب اسانسگیری بعمل آمد. میانگین بازده اسانس بذر منطقه توچال با مشهای 20، 25 و 30 بهترتیب 01/4%، 20/3% و 12/1% بدست آمد. در نمونه منطقه وردآورد بازده اسانس با همان اندازهها بهترتیب 69/5%، 20/3% و 94/1% بود و در نمونه منطقه لواسانات به همان ترتیب، بازده اسانس بهترتیب 21/3%، 70/2% و 85/1% بود. نتایج بیانگر این بود که با ریزتر شدن اندازه بذرها بازده اسانس کاهش چشمگیری یافت. برای شناسایی ترکیبهای موجود در اسانسها و تعیین درصد کمّی آنها از دستگاههای گاز کروماتوگرافی (GC) و گاز کروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) استفاده شد. در اسانس بذرهای این گونه با اندازههای متفاوت، که از رویشگاههای مختلف جمعآوری شده بودند، ترکیب اصلی اسانس بتا-بیزابولن بود که مقدار آن بین 2/57% تا 6/83% متفاوت بود. ترکیب شاخص دیگر اپوکسی آلو-آرومادندرن بود که بین 9/3% تا 6/30% متغیر بود. نتایج نشان داد که اندازه بذرها تأثیر قابلملاحظهای بر کیفیت اسانس ندارد. همچنین اسانس بذرهای جمعآوری شده از منطقه وردآورد که دارای اقلیم گرم و خشکتری نسبت به دو منطقه دیگر بود، از کمّیت و کیفیت بهتری برخوردار بود.
محبوبه سخایی؛ محمدحسن عصاره؛ آناهیتا شریعت؛ غلامرضا بخشی خانیکی؛ محمد متینیزاده
چکیده
پتانسیل آللوپاتیک Eucalyptus camaldulensis Dehnh. طی 14 تیمار در گلخانه مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور بر برخی شاخصهای رشد و تغییرات کمّی و کیفی آنزیم پراکسیداز گندم بررسی شد. تیمارها شامل تیمار شاهد، عصاره اتانولی برگ اکالیپتوس در سه سطح (3، 6 و 12 گرم در لیتر)، عصاره آبی برگ اکالیپتوس در سه سطح (5، 10 و 20 درصد)، برگهای تر اکالیپتوس در سه سطح ...
بیشتر
پتانسیل آللوپاتیک Eucalyptus camaldulensis Dehnh. طی 14 تیمار در گلخانه مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور بر برخی شاخصهای رشد و تغییرات کمّی و کیفی آنزیم پراکسیداز گندم بررسی شد. تیمارها شامل تیمار شاهد، عصاره اتانولی برگ اکالیپتوس در سه سطح (3، 6 و 12 گرم در لیتر)، عصاره آبی برگ اکالیپتوس در سه سطح (5، 10 و 20 درصد)، برگهای تر اکالیپتوس در سه سطح (5، 10 و 15 گرم)، برگهای خشک آسیاب شده در سه سطح (5، 10 و 15 گرم) و نهالهای یکساله اکالیپتوس بودند. شاخصهای مورد بررسی شامل وزن تر و خشک بوتهها و سطح برگ بود. مقایسه اثر تیمارهای مختلف نشان داد که نهالهای یکساله اکالیپتوس به دلیل ترشحات ریشهای بیشترین اثر معنیدار را در کاهش شاخصهای رشد در گندم داشت. با افزایش غلظت عصاره الکلی و آبی، وزن تر و خشک و سطح برگ گندم کاهش یافت، در صورتی که در تیمارهای برگ تر و نیز برگ خشک پودر شده، افزایش وزن تر و خشک و سطح برگ مشاهده شد. میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز گندم در تیمار ریشهای به شدت افزایش پیدا کرد که در الگوی ایزوآنزیمی باند جدیدی در مقایسه با تیمار شاهد نشان داد. البته میزان فعالیت آنزیم در تیمار عصاره الکلی و آبی برگهای اکالیپتوس نیز افزایش پیدا کرد، اما باند ایزوآنزیمیجدیدی را نشان ندادند و در تیمار برگ تر و خشک اکالیپتوس، کمتر تحت تأثیر قرار گرفت.
مهلقا قربانلی؛ غلامرضا بخشیخانیکی؛ انوشه ذاکری
چکیده
خشکی ازجمله تنشهای فیزیکی است که بهعنوان عامل محدودکننده رشد گیاهان در بیشتر نقاط جهان شناخته شدهاست. در این پژوهش بذر کتان (Linum usitatissimum L.) در گلدانهای پلاستیکی حاوی شن- رس- خاکبرگ با نسبت 1:1:2 کاشته شد. پس از کامل شدن سومین برگ اصلی گیاه، تنش در سه سطح براساس ظرفیت زراعی (شاهد FC، FC 3/2، FC 3/1) به مدت 10 روز اعمال شد. این آزمایش ...
بیشتر
خشکی ازجمله تنشهای فیزیکی است که بهعنوان عامل محدودکننده رشد گیاهان در بیشتر نقاط جهان شناخته شدهاست. در این پژوهش بذر کتان (Linum usitatissimum L.) در گلدانهای پلاستیکی حاوی شن- رس- خاکبرگ با نسبت 1:1:2 کاشته شد. پس از کامل شدن سومین برگ اصلی گیاه، تنش در سه سطح براساس ظرفیت زراعی (شاهد FC، FC 3/2، FC 3/1) به مدت 10 روز اعمال شد. این آزمایش با سه تکرار براساس طرحی کاملاً تصادفی انجام شد. به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر مکانیسمهای دفاعی غیرآنزیمی گیاه دارویی کتان، گیاهان ابتدا از گلدانها خارج و سپس میزان کاروتنوئید، آنتوسیانین، فلاونوئید، ترکیبهای فنلی و پرولین در آنها اندازهگیری شد. نتایج آماری با استفاده از نرمافزار SPSS در سطح 05/0 نشان داد که میزان آنتوسیانین، ترکیبهای فنلی و پرولین با افزایش تنش خشکی افزایش یافت و این افزایش معنیدار بود. لازم به ذکر است که تجمع پرولین در اندام هوایی بیشتر از ریشه میباشد. میزان فلاونوئید در شرایط FC 3/2 ابتدا افزایش و بعد کمی کاهش یافت، اما به هر حال در مقایسه با شاهد میزان فلاونوئید افزایش یافت. میزان کاروتنوئید در این آزمایش در برگ گیاه کتان کاهش معنیداری را با شاهد نشان داد.
منصوره صرامی؛ حسین زینلی؛ غلامرضا بخشیخانیکی؛ سعید اسماعیلخانیان؛ زرینتاج بردبار
چکیده
این تحقیق در سال 1388 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان بر روی 6 جمعیت ماریتیغال (Silybum marianum (L.) Gaertn.) انجام شد. کاریوتیپ سلولهای میتوزی در مرحله متافاز مریستم انتهایی ریشه بذرهای جوانهدار شده بررسی و مطالعه شد. عدد پایه کروموزومی در تمام جمعیتهای مورد مطالعه 17=x و تعداد کروموزوم 34=x2=n2 بود. از لحاظ سطح پلوئیدی، همه جمعیتها ...
بیشتر
این تحقیق در سال 1388 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان بر روی 6 جمعیت ماریتیغال (Silybum marianum (L.) Gaertn.) انجام شد. کاریوتیپ سلولهای میتوزی در مرحله متافاز مریستم انتهایی ریشه بذرهای جوانهدار شده بررسی و مطالعه شد. عدد پایه کروموزومی در تمام جمعیتهای مورد مطالعه 17=x و تعداد کروموزوم 34=x2=n2 بود. از لحاظ سطح پلوئیدی، همه جمعیتها دیپلوئید بودند. براساس جدول دو طرفه Stebbins، همه جمعیتها در کلاس B2 قرار گرفتند که این امر بیانگر وضعیت تکاملی مشابه آنها میباشد. تجزیه واریانس صفات، نشان داد که بین جمعیتها از لحاظ صفات طول کوتاهترین کروموزوم، شاخص عدم تقارن و ضریب تغییرات شاخص سانترومری اختلاف معنیداری در سطح احتمال 1% و از لحاظ صفات طول کل کروموزومی، مجموع بازوهای کوتاه، مجموع بازوهای بلند و طول بلندترین کروموزوم اختلاف معنیداری در سطح احتمال 5% وجود دارد که این امر مؤید وجود تنوع کروموزومی در جمعیتهای مورد بررسی میباشد. در تجزیه به عاملها، دو عامل اول و دوم در مجموع بیش از 94% از کل تنوع موجود بین جمعیتها را توجیه نمودند. بهطوری که در عامل اول، طول کل کروموزوم (TL) و مجموع بازوهای بلند (Sla) بیشترین نقش را در تشکیل این عامل داشتند. در عامل دوم، صفات شاخص عدم تقارن (AI) و ضریب تغییرات شاخص سانترومری (CVci) بیشترین سهم را در تشکیل این عامل برخوردار بود. تجزیه خوشهای جمعیتها براساس خصوصیات کاریوتیپی، آنها را در 4 گروه مجزا قرار داد. در این بررسی بیشترین شباهت بین دو جمعیت اهواز و ساری و کمترین شباهت بین دو جمعیت اهواز و آمل بود. نتایج تجزیه واریانس بین گروهها نشان داد که تمام صفات مورد مطالعه تفاوت معنیداری را در بین گروهها داشتند. جمعیتهای اهواز، ساری و اصفهان در گروه اول از نظر صفات TL، SSa، SLa، LC و SC نسبت به سایر گروهها برتر بودند. جمعیت آمل در گروه دوم از نظر صفات SC، Cvci و AI کمترین مقادیر را دارا بود. جمعیت کردستان در گروه چهارم از نظر صفات CVci و AI بیشترین مقادیر و از لحاظ صفات TL، SSa، SLa و LC کمترین مقادیر را به خود اختصاص داد. همچنین نمودار پراکنش جمعیتها براساس مقادیر مؤلفه اول و دوم رسم شد که مؤید نتایج حاصل از تجزیه خوشهای بود
نسرین اصفهانیان فرد؛ فاطمه سفیدکن؛ غلامرضا بخشی خانیکی
چکیده
در این پژوهش برای بررسی اثر زمان برداشت بر کمیت و کیفیت اسانس برگ سه گونه اکالیپتوس به نامهای E. melliodora Cunn. ex Schauer و E. kingsmilli Maiden & Blakely و E. dundasii Maiden در مناطق گرمسیری شوشتر و دزفول، برگهای آنها در اواسط چهار فصل سال و طی دو سال متوالی (1385-1384) جمعآوری گردید. اسانس برگها به روش تقطیر با آب استخراج و با دستگاههای کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی ...
بیشتر
در این پژوهش برای بررسی اثر زمان برداشت بر کمیت و کیفیت اسانس برگ سه گونه اکالیپتوس به نامهای E. melliodora Cunn. ex Schauer و E. kingsmilli Maiden & Blakely و E. dundasii Maiden در مناطق گرمسیری شوشتر و دزفول، برگهای آنها در اواسط چهار فصل سال و طی دو سال متوالی (1385-1384) جمعآوری گردید. اسانس برگها به روش تقطیر با آب استخراج و با دستگاههای کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) مورد تجزیه و شناسایی قرار گرفت. بالاترین بازده اسانس E. melliodora در شوشتر، زمستان (9/3%-1/3%) و بهار (7/2%-6/2%) و در دزفول در فصل پاییز (2%-7/1%) بدست آمد. بیشترین مقدار 8،1-سینئول در اسانس گونه نامبرده نیز در در هر دو منطقه، زمستان و پاییز بود. بالاترین بازده اسانس E. kingsmilli شوشتر در زمستان (1/3%-8/2%) و دزفول در پاییز (2/3%-7/2%) مشاهده شد. بالاترین مقدار 8،1-سینئول نیز در شوشتر، پاییز و زمستان و در دزفول پاییز، بهار و زمستان بود. گونه E. dundasii در شوشتر بیشترین بازده اسانس را در زمستان (7/4%-8/2%) و در دزفول بیشترین بازده اسانس را در تابستان (9/0%) دارا بود. بیشترین مقدار 8،1-سینئول در شوشتر در بهار و زمستان و در دزفول در بهار دیده شد. تغییراتی نیز در سایر ترکیبهای عمده و جزئی اسانس هر سه گونه در فصول مختلف سال مشاهده شد. براساس نتایج حاصل از این تحقیق و برای دستیابی به کمیت و کیفیت قابلقبولی از اسانس اکالیپتوس به صورت همزمان، کشت گونه E. melliodora در شوشتر و دزفول قابل توصیه است. بهترین فصل برداشت برگهای E. melliodora به منظور اسانسگیری در شوشتر بهار و زمستان و در دزفول پاییز است. کشت گونه E. kingsmilli نیز در دزفول بهتر از شوشتر است. بهترین فصل برداشت برگهای E. kingsmilli به منظور اسانسگیری در شوشتر بهار و پاییز و در دزفول پاییز است. کشت گونه E. dundasii نیز در شوشتر قابل توصیه است. مناسبترین زمان برداشت این گونه در شوشتر برای دستیابی به بالاترین بازده اسانس فصل زمستان و بالاترین کیفیت اسانس بهار است. کشت این گونه در دزفول با توجه به بازده و کیفیت پایین اسانس قابل توصیه نیست.
مهلقا قربانلی؛ غلامرضا بخشیخانیکی؛ صنم سلیمیالیزئی؛ مهدی هدایتی
چکیده
در این تحقیق تغییرات میزان پرولین و قندهای محلول و فعالیت دو آنزیم کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز در اثر تنش خشکی همراه تأثیر جبرانی اسیدآسکوربیک بهعنوان عامل دفاعی در گیاه سیاهدانه (Nigella sativa L.) مورد بررسی قرار گرفت. بنابراین کشت گیاه به صورت گلخانهای با تیمارهای مختلف آبیاری و اسیداسکوربیک شامل: 1) شاهد با آبیاری به مقدار ظرفیت ...
بیشتر
در این تحقیق تغییرات میزان پرولین و قندهای محلول و فعالیت دو آنزیم کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز در اثر تنش خشکی همراه تأثیر جبرانی اسیدآسکوربیک بهعنوان عامل دفاعی در گیاه سیاهدانه (Nigella sativa L.) مورد بررسی قرار گرفت. بنابراین کشت گیاه به صورت گلخانهای با تیمارهای مختلف آبیاری و اسیداسکوربیک شامل: 1) شاهد با آبیاری به مقدار ظرفیت زراعی، 2) آبیاری دو سوم ظرفیت زراعی، 3) آبیاری یک سوم ظرفیت زراعی، 4) آبیاری دو سوم ظرفیت زراعی بههمراه اسیدآسکوربیک 10 میلیمولار، 5) آبیاری دو سوم ظرفیت زراعی بههمراه اسیدآسکوربیک 1 میلیمولار، 6) آبیاری یک سوم ظرفیت زراعی به همراه اسیدآسکوربیک 10 میلیمولار، 7) آبیاری یک سوم ظرفیت زراعی بههمراه اسیدآسکوربیک 1 میلیمولار، انجام گردید. مقدار پرولین و قندهای محلول در اندام هوایی و زمینی در سطوح مختلف آبیاری بجز تیمار آبیاری با دو سوم ظرفیت زراعی بههمراه اسیدآسکوربیک 10 میلیمولار تفاوت معنیدار نشان دادند. مقدار آنزیمها نیز در سطوح آبیاری یک سوم و دو سوم ظرفیت زراعی چه در اندام هوایی و چه در اندام زمینی، تفاوت معنیداری داشتند و غلظت 1 میلیمولار اسیدآسکوربیک تقریباً در کنار تنشهای مختلف اثر کاهندهای نداشت ولی اسیدآسکوربیک 10 میلیمولار بهویژه در آبیاری دو سوم ظرفیت زراعی توانست با کاهش متابولیتهای حاصل از کم شدن میزان آب آبیاری، اثر کمبود آب را به مقدار چشمگیر کاهش دهد.
فرشته اسدی کرم؛ حسین میرزایی ندوشن؛ میترا امام؛ غلامرضا بخشی خانیکی؛ هاشم کنشلو؛ محمدیوسف آچاک
چکیده
علاوه بر اثرهای محیطی، واکنش گیاهان به جوانهزنی بذر در بسترهای مختلف کاشت میتواند منشأ ژنتیکی داشته و توارث آن کمّی یا کیفی باشد. ازجمله اهداف این تحقیق، بررسی تنوع درون و بین جمعیتهایی از گونه در حال انقراض گز روغنی (Moringa peregrina (Forssk.) Fiori) در قابلیت رویش بذر نارس در محـیطهای مختلف کشت بود. به این منظور جنین و بذر نارس تعداد زیادی ...
بیشتر
علاوه بر اثرهای محیطی، واکنش گیاهان به جوانهزنی بذر در بسترهای مختلف کاشت میتواند منشأ ژنتیکی داشته و توارث آن کمّی یا کیفی باشد. ازجمله اهداف این تحقیق، بررسی تنوع درون و بین جمعیتهایی از گونه در حال انقراض گز روغنی (Moringa peregrina (Forssk.) Fiori) در قابلیت رویش بذر نارس در محـیطهای مختلف کشت بود. به این منظور جنین و بذر نارس تعداد زیادی از ژنوتیپهای گز روغنی از شش رویشگاه واقع در جنوب استان سیستان و بلوچستان جمعآوری شده و بر روی دو محیط کشت پایه WPM و MS با 7 ترکیب مختلف کشت شدند. تعدادی از صفات مورفولوژیک، در دو فاصله زمانی متوالی از گیاهان در حال رشد مورد ارزیابی قرار گرفتند. جمعیتهای مورد مطالعه از نظر ابعاد اولیه بذرهای نارس با یکدیگر تفاوت معنیداری نشان دادند. در یادداشتبرداری اول بین جمعیتها از نظر دو صفت تعداد ریشه فرعی و طول گیاهچه اختلاف معنیداری مشاهده شد. بین محیطهای کشت نیز اختلاف معنیداری در رابطه با صفات طول ساقه، طول گیاهچه و همچنین تعداد ریشه و برگ مشاهده شد و با توجه به اثرهای متقابلی که بین محیطهای کشت و جمعیتها وجود داشت، مشخص گردید که محیط کشت اول (WPM) از لحاظ اکثریت صفات ازجمله طول گیاهچه، بهترین محیط برای رشد بذرهای نارسی است که به مرحله رسیدگی نزدیکتر میباشند (بنت و چانف). در حالی که بذرهای مناطق کلچات و کنشکی که نسبت به بذرهای سایر مناطق نارستر بودند، به محیطهای کشتی که دارای کلسیم بالاتری بودند (تیمارهای 3، 4 و5) واکنش بهتری نشان دادند. در یادداشتبرداری دوم نیز در بین جمعیتها، صفات طول و تعداد ریشه و همچنین طول گیاهچه اختلاف معنیداری نشان دادند. بنابراین اثر متقابل محیط کشت و رویشگاه تنها در مورد صفت تعداد برگ معنیدار گردید و این نشان داد که واکنش جمعیتهای مختلف مورد مطالعه در رابطه با محیطهای مختلف کشت، یکسان نبوده است.
زینب دهقان؛ فاطمه سفیدکن؛ غلامرضا بخشی خانیکی؛ رمضان کلوندی
چکیده
گیاهان خانواده لابیاته قرنهاست که در بیشتر کشورها بهعنوان چاشنی یا ادویه غذاها و همچنین بهعنوان دارو برای هضم غذا و مقابله با بیماریهای ویروسی استفاده میشوند. این خانواده در ایران 46 جنس و 410 گونه و زیرگونه دارد. یکی از گونههای ارزشمند و دارویی این خانواده Ziziphora clinopodioides Lam. است که دارای اسانسی است که حاوی پولگون است و از آن بهعنوان ...
بیشتر
گیاهان خانواده لابیاته قرنهاست که در بیشتر کشورها بهعنوان چاشنی یا ادویه غذاها و همچنین بهعنوان دارو برای هضم غذا و مقابله با بیماریهای ویروسی استفاده میشوند. این خانواده در ایران 46 جنس و 410 گونه و زیرگونه دارد. یکی از گونههای ارزشمند و دارویی این خانواده Ziziphora clinopodioides Lam. است که دارای اسانسی است که حاوی پولگون است و از آن بهعنوان آرامبخش، مقوی معده، در درمان سرماخوردگی، افسردگی، اسهال، سرفه، میگرن، تب و بهعنوان ضدعفونیکننده استفاده میشود. به منظور بررسی مقایسهای کمیت و کیفیت اسانس Ziziphora clinopodioides Lam.در رویشگاههای مختلف، تحقیق حاضر برای اولین بار در کشور انجام شد. بر این اساس سرشاخه گلدار گیاه، از 4 منطقه رویشی آن در دو استان غربی کشور (همدان و کردستان) در مرحله گلدهی کامل جمعآوری شد. مهمترین شرایط رویشگاهی مناطق (از قبیل ارتفاع، جهت و درصد شیب، طول و عرض جغرافیایی و همچنین خصوصیات خاک و گونههای همراه) ثبت گردید. از نمونههای جمعآوری شده از هر منطقه، در سه تکرار اسانسگیری بعمل آمد. بعد اسانسها توسط دستگاههای GC و GC/MS آنالیز شدند. مقایسه میانگین بازده اسانسها توسط آزمون مقایسهای چند دامنهای دانکن انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد که شرایط رویشگاهی باعث اختلاف معنیدار در بازده اسانسها در سطح یک درصد شده است. همچنین شناسایی ترکیبهای موجود در اسانسها نشان داد که میزان ترکیبهای عمده اسانس (پولگون و 8،1-سینئول) و سایر ترکیبها در نمونههای مختلف متفاوت است که نشاندهنده تأثیر شرایط رویشگاهی بر کیفیت اسانس است.
الهام فتحی؛ فاطمه سفیدکن؛ غلامرضا بخشی خانیکی؛ زهرا آبروش؛ محمدحسن عصاره
دوره 25، شماره 1 ، اردیبهشت 1388، ، صفحه 64-74
چکیده
در این تحقیق برگهای جوان گونهای اکالیپتوس با نام علمی Eucalyptus largiflorens در فصل بهار از شهرستان کاشان در استان اصفهان (نواحی مرکزی ایران) جمعآوری شد. برگهای جمعآوری شده تحت پنج تیمار مختلف شامل آون Cº30، آون Cº40، آون Cº50، آفتاب و سایه خشک شدند. پس از خشک کردن برگها، با استفاده از روش تقطیر با آب، اسانس آنها در مدت دو ساعت استخراج شد ...
بیشتر
در این تحقیق برگهای جوان گونهای اکالیپتوس با نام علمی Eucalyptus largiflorens در فصل بهار از شهرستان کاشان در استان اصفهان (نواحی مرکزی ایران) جمعآوری شد. برگهای جمعآوری شده تحت پنج تیمار مختلف شامل آون Cº30، آون Cº40، آون Cº50، آفتاب و سایه خشک شدند. پس از خشک کردن برگها، با استفاده از روش تقطیر با آب، اسانس آنها در مدت دو ساعت استخراج شد و بهوسیله دستگاههای کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) مورد تجزیه و شناسایی قرار گرفت. بازده اسانس این گونه در تیمار خشک شده در آون Cº50 (59/1%) بهترتیب بیش از آون Cº40 (58/1%) و آون Cº30 (37/1%) بدست آمد. بازده اسانس نمونه خشک شده در آفتاب (31/1%) تقریباً برابر با نمونه خشک شده در سایه (32/1%) بود. اجزای عمده اسانس شامل 8،1-سینئول (0/25%، 2/26%، 6/40%، 7/29% و 6/24%)، پارا-سیمن (2/17%، 4/17%، 3/20%، 5/20% و1/17%) و آلفا-پینن (2/16%، 6/12%، 4/14%، 2/7% و 9/9%) بهترتیب در آون Cº30، آون Cº40، آون Cº50، آفتاب و سایه بودند. با توجه به بالاتر بودن بازده اسانس و بیشتر بودن درصد 8،1-سینئول در آون Cº50 میتوان برای این گونه خشک کردن در آون Cº50 را توصیه نمود. در بخش دیگری از تحقیق برگهای خشک شده در سایه، علاوه بر روش تقطیر با آب با استفاده از دو روش تقطیر دیگر یعنی تقطیر با آب و بخار و تقطیر با بخار آب مستقیم، اسانس آنها در مدت دو ساعت استخراج و بهوسیله دستگاههای GC و GC/MS مورد تجزیه و شناسایی قرار گرفت. بازده اسانس در روش تقطیر با آب 32/1%، در روش تقطیر با آب و بخار 92/0% و در روش تقطیر با بخار مستقیم 77/0% بود. بالاترین درصد ترکیب عمده اسانس یعنی 8،1-سینئول از روش تقطیر با آب و بخار بدست آمد (4/31%). به این ترتیب مشاهده میشود که در روش تقطیر با آب بازده اسانس بالاتر میباشد و بیشترین درصد 8،1-سینئول از روش تقطیر با آب و بخار بدست میآید.
روحانگیز عباس عظیمی؛ فاطمه سفیدکن؛ زیبا جم زاد؛ غلامرضا بخشی خانیکی
چکیده
جنس Vitex از تیره Lamiaceae در مناطق گرمسیری نیمکره شمالی وجنوبی پراکندگی دارد. حدود 250 گونه از آن شناخته شده است و گسترش تعدادی ازگونه های آن تا مناطق معتدله نیز ادامه می یابد. بررسی خصوصیات مورفولوژی برگ، ساقه، گل و کاسه گل در کنار بررسیهای میکرومورفولوژیک حضور چهار گونه V. agnus-castus، V. pseudo-negundo،V. negundo,وV. trifolia را در ایران نشان میدهد. در ...
بیشتر
جنس Vitex از تیره Lamiaceae در مناطق گرمسیری نیمکره شمالی وجنوبی پراکندگی دارد. حدود 250 گونه از آن شناخته شده است و گسترش تعدادی ازگونه های آن تا مناطق معتدله نیز ادامه می یابد. بررسی خصوصیات مورفولوژی برگ، ساقه، گل و کاسه گل در کنار بررسیهای میکرومورفولوژیک حضور چهار گونه V. agnus-castus، V. pseudo-negundo،V. negundo,وV. trifolia را در ایران نشان میدهد. در این تحقیق سرشاخههای گلدار این گونه (زمان گلدهی) از رویشگاه طبیعی جمع آوری گردید و پس از خشک کردن در سایه، اسانس آنها به روش تقطیر با آب جداسازی شد و سپس توسط دستگاه GC و GC/MS موردتجزیه و شناسائی قرار گرفت. در اسانس گونه V. agnus-castu، منوترپنوئیدها (82.8%) ترکیبهای غالب بودند که از میان آنها 1و8-سینئول (18.5%)، آلفا-پینن (17.8%)، لیمونن (15.7%) و سابینن (14.9%) اجزای عمده بودند. در اسانس گونه V. pseudo-negundoسزکوئیترپنوئیدها (50.7%) ترکیبهای غالب بودند که عمدهترین آنها شامل آلفا-گواین (14.2%)، جرماکرن D)11.6%)، آلفا-کادینول (10%) و بیسیکلوجرماکرن (9.9%) می شدند. در اسانس گونه negundoV.، منوترپنوئیدها ترکیبهای غالب بودند (66.6%) که از میان آنها 1و8-سینئول (20.8%) و آلفا-پینن (18.8%) اجزای عمده بودند. در اسانس گونه V. trifolia، منوترپنوئیدها بخش عمده اسانس را تشکیل میدادند (67.1%) که از میان آنها سابینن (24.6%) و آلفا-پینن (23.9%) اجزای اصلی بودند. ترکیب 1و8-سینئول در اسانس این گونه برخلاف گونه های دیگر وجود نداشت به علاوه ترکیب سزکوئیترپنوئیدی بتا-کاریوفیلن (10.5%) دارای در صد نسبتا بالایی در اسانس بود.